مدلوپ

تحلیل قسمت سوم سریال خاندان اژدها

قسمت سوم House of the Dragon یه سری نکته هایی داشت که شاید خوشایند نباشه و نمره ای که گرفته زیادی به حساب بیاد.

نبرد دریا و گوزن سفید

اولین نکته ای که نمیدونم دقت کردید یا نه ، این بود که وقتی پادشاه لیوان تو دستهاش بود، نشون داد که دوتا از انگشتهاش نیست. یعنی اون عفونتی که داشت باعث شد که انگشتهاش رو قطع کنن. پس اون تئوری مرگ با عفونت فعلاً خاموش باشه تا ببینیم زخم کمرش چی شد.
نکته ی باحال و در عین حال مریض داستان اینجاست که هر یک قسمتی که میگذره، سریال یک سال جلوتر پیش میره. بعد اون یک سالی که میگذره خیلی از اتفاقات جا میمونه و سوال های بی جوابی که جا میذاره. مثلاً نشون داده نشده که اون زن فاحشه ی دیمون تارگرین کجا رفت و چی شد. استارت جنگ رو هم نشون ندادن و فقط با اون پرچم هایی که آتیش گرفته بودن قصد داشت نشون بده که خاندان "Sea Snake" داشتن توی نبرد دریا شکست میخوردن.

تو همین حین که "اوتو های تاور" داره پیشنهاد های مسخره و طمع کاری خودش رو میده، یکی از اعضای شورا پیشنهاد عاقلانه میده. اوتو پیشنهاد میده رینیرا با پسر دو ساله ی شاه یعنی ایگون دوم ازدواج کنه ولی اون پیشنهادی میده که واسه حاکم خوبه. اون پیشنهاد میده که با پسر کورلئوس به اسم لینور ازدواج کنه و حالا لینور کیه رو آخر مطلب بهش اشاره میکنیم ...عجله نکنین.
اون گوزن سفید که توی مهمونی شکار پادشاه بود (به مناسبت تولد دو سالگی ایگون دوم) نماد خوش شانسی و بخت بود. اونا گوزن سفید رو میخواستن تا به همه بگن که آقا این پادشاهی حق ایگون هست و بس. اما پیدا نمیکنن و خود شاه هم میفهمه که همچین چیزی درست نیست. حالا از طرفی رینیرا گوزن رو پیدا میکنه که نشون میده حکومت باید برسه به دستهای اون. اینکه رینیرا گوزن سفید رو شکار نمیکنه نشون میده که واسه رسیدن به قدرت دست به هرکاری نمیزنه. ولی اگر اون رو شکار میکرد و برمیگشت به اردوگاه، سلطنت خودش رو تایید میکرد و بحثی توش نمیموند.

دیوانگی و رویاپردازی خاندان تارگرین

یه حرفی دهان به دهان چرخیده که خاندان تارگرین عقل خودشون رو از دست میدن و به دیوانگی معروفن. اما این یه حرف الکی نیست و تو این قسمت فهمیدیم این شایعه از کجا اومده. پادشاه ویسریس میگه که ما تارگرین ها، اکثراً اژدها سوار به دنیا میایم؛ ولی تعداد کمی از ما هستن که میتونن رویاپردازی کنن و خیلی ها فکر میکنن که اونا هم جزو دسته رویاپردازان هستن. گفت که من رویای اینو داشتم که پسرم به دنیا میاد تا پادشاه بشه و دنیا رو فتح کنه. اما با اون گوزن سفیدی که شکار نشد فهمید این رویا رو الکی داره روح اونو میخوره و اون به خودش به دروغ میگفته رویاپردازه. حالا ریشه یابی کنیم:

ایگون اول رویای "شوالیه شب Night King" رو دیده بود که گفته بود یه ارتشی ترسناک میان که تقریباً شکست ناپذیرن. این ارتش فقط با استیل والریایی از بین میرن و وصیت کرده بود که هرچیزی از والریا مونده رو قدرش رو بدونید. ایگون اول، یه خنجری داشت که از فلز والریایی درست شده بود و گفته بود که این خنجر نسل به نسل با پادشاهی تارگرین ها باید بچرخه. اگر دقت کنین ویسریس توی خیلی از سکانس ها (مثلاً اونجایی که داره مشروب میخوره) دستش رو میزاره رو خنجر و میخواد که از اون محافظت کنه. این خنجر نسل به نسل میچرخه و آخر هم میرسه به دست آریا استارک که توی سریال بازی تاج و تخت Game of Thrones تونست نایت کینگ رو شکست بده.

Crabfeeder، دیمون تارگرین و لینور Sea Sanke

میرسیم به جنگ آخر فیلم که خیلی باگ و ایراد داشت؛ یکی از صحنه های مسخره ی این قسمت تیربارانی بود که روی سر دیمون تارگرین صورت گرفت و هیچ کدوم از اون تیر ها به هدف نخورد. سریال خاندان اژدها، در عین فانتزی بودن، یکم واقع گرایانه عمل کرده (حداقل توی نبرد هاش). وقتی تیر بارون میشه باید 4تا تیر میخورد حداقل که نخورد. بعد شخصیت Crabfeeder رو باید ببینیم که چقد راحت و بی دردسر مرد. حتی مبارزه ی خرچنگ سیر کن و دیمون تارگرین رو نشون نداد یکم جذابیت داستان رو ببینیم. داستان جایی مسخره میشه که دریهار(همون Crabfeeder) وظیفه ش این بوده که بیاد توی استپ استون و دزدان دریایی رو از بین ببره. وقتی از بین میبره ، قدرت بهش مزه میکنه و میره که حکومت استپ استون رو به دست بگیره. یعنی میخوام بگم طرف علاوه بر قدرت، هوش و زکاوت هم داشته. بعد این آدم رو انقدری بزرگش کردن تو سریال که انتظارات بیشتری ازش میرفت. ولی برخلاف انتظار، حتی شک نکرد به تسلیم شدن دیمون تارگرین که خیلی خفن و بزرگ بود.

جدا از اینا، اژدهای دیمون تارگرین به اسم کاراکس، توی اون درگیری به کمکش نیومد و اصلاً معلوم نبود کجا رفته. لینور که قبل تر هم اسمش رو آوردیم ، پسر کورلئوس هست و به گفته ی خود کورلئوس، خاندان اونا اژدها سوار نبودن و نیستن. اما لینور با اژدهای خودش به اسم "Sea Smoke" میاد و به دیمون کمک میکنه. توی سریال خاندان اژدها اصلاً به اژدها سوار بودن اون اشاره نشد و خیلی یهویی اومد تو فیلم و حرکات عجیبی زد.
نکته ی آخر اینکه اگر دقت کنین، هیچ سکانسی از پیاده شدن از اژدها وجود نداره! یعنی نشون نداد که حتی لینور که اومد و حمله کرد بعدش کجا رفت. در کل قشنگ بود ولی نه به عنوان بهترین قسمتی که تا بحال منتشر شده.

مطالب مرتبط
نقد و بررسی قسمت دوم سریال خاندان اژدها House of the Dragon نقد و بررسی قسمت دوم سریال خاندان اژدها House of the Dragon

قسمت دوم ، سررشته ی داستانهای بلند مدتی رو نشونمون داد که هر کسی بهش دقت نمیکنه ولی ارزشمنده و دونستنش خالی از لطف نیست.

نقد و بررسی قسمت اول سریال خاندان اژدها House of the Dragon نقد و بررسی قسمت اول سریال خاندان اژدها House of the Dragon

چیزایی که توی قسمت اول سریال خاندان اژدها/House of the Dragon دیدیم ، خیلی چیزارو روشن کرد برامون و واقعیت هایی که دیده نمیشد رو نشون داد.

تنظیمات

یادداشت کاربران
درج یک یادداشت:
8 + 2 = ?

جستجو
این برنامه را نصب کن !